با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون
« نقش سکسوالیته در عشق »
غرایز طبیعیِ که در وجودِ بشر هست رو نه باید دستکم گرفت ، نه سرکوبش کرد و نه برای شناختنش هراس و حساسیت داشت ، بلکه در اصل عدم شناخته که نگران کنندست .
عشق بین دو نفر دلایل خیلی زیادی داره و در حقیقت هرچی این دلایل ، در حینِ خوب بودن ، بیشتر و متنوع تر باشه اون یک رابطه ی برتر و عشقی بزرگ محسوب میشه . وصفِ این عشق بین دو نفر رو میشه اینطور توصیف کرد که اهداف و آرزو هاشون اینه یه جایی مثل یه جزیره داشته باشن ، با هم خونشونو بسازن ، مزرعه داشته باشنو زراعت کنن ، نسبت به مسائل گوناگون تحقیق و تحصیل و بحث کنن ، از پسِ چالشا بر بیان ، تو دریا با هم شنا کنن ، با هم ورزش و رقابت کنن ، بازی و سرگرمی های دونفره داشته باشن و بچه دار بشن تا همه ی این خوبیها برای اونها هم اتفاق بی افته . این یک نوع رابطست که از یک نوع طرز تفکر برمیخیزه و یک نوع تفکر دیگه هست که فقط همبستر شدن رو در نظر میگیره و چقدر خوبه که محدود نبود .
تمایل به همخوابگی غیر قابل اجتنابه و دلیل لذت بخش بودنش خیلی موارد از جمله بقاست ولی دلیلِ رابطه داشتن رو تنها این دیدن ، یک تفکره که تنها ایرادی که بهش وارده ، محدود بودنشه . بنابراین از مهمترین مواردی که باعث میشه برترین رابطه ها بین عُشاق ایجاد بشه همین همخوابگیه ولی نه اینکه تنها محدود به این بود و این فقط یک مورد از مواردیه که باعث ایجادِ عشقی بزرگ میشه و صد البته که عجیب و بعیده اگر ابتدای یه رابطه ی موفق اتفاق افتاده باشه یا نیتی به سببِ انجامش باشه ، بلکه معطوفِ موارد دیگه ای هستن تا رابطه ی خوبی داشته باشن و قطعاً تو یه رابطه ی خوب ، سرانجام این اتفاق می افته . یک نکته ی مهم اینه که دو جانب برای اینکه عشقشون رو به هم ثابت کنن حاظرن چه تلاشهایی برای هم انجام بدن تا تمام طول زندگی رو با هم خوشبخت باشن و باید توجه کنیم طول رابطه بین دو نفر چندین ساله که ده ها هزار ساعت میشه و چقدر از این زمان قراره صرف همخوابگی بشه ؟ پس در عین حال که مهمه ، خوبه که به هزاران نوع لذت دیگه فکر بشه و برای فراهم آوردنش باید چه کارایی انجام داد ؟!
خیلی از کتاب ها درباره ی فرعون ها هست که نشون میده چطور از این مقوله استفاده میکردن تا به همه چیره باشن و در اصل همه فقط این نوع لذت رو میدیدن و بهش محدود بودن و به شکل یه اهرم فشار ازش استفاده میشده .
برگردیم به رابطه ی برتر و عشقی به نحو احسن که محدود نیست و میتونه باعث ایجاد انگیزه و شوق به زندگی بشه و گذشته از اینکه فرهنگ سازی تو این زمینه خیلی مهمه و خودمون هم خیلی باید تحقیق کنیم ، از تجربه ی دیگران استفاده کنیم تا بفهمیم اصلاً رابطه ی خوب چیه و چطور ایجاد میشه و چه رابطه ای صحیح و موندگاره و کی وقته چیه و بتونیم عمیقاً شخصی که اگر مهمترین شخص تو زندگیمون نباشه ، مهمترینِ اشخاص محسوب میشه رو بشناسیم و بدونیم چطور برخورد کنیم که منظور از اینها فقط این نیست چه رنگی ، چه گُلی و چه رستورانی مورد علاقه ی اون شخصه ، بلکه خیلی وسیعتره و دلیلش هم اینه که بدونیم رفتار مناسب داشتن در طول رابطه چیه ، لازمه هاش چیا هستن و بدون شک هرچقدر ارزشمند تره پس بیشتر برامون مهم و دوستداشتنی تره و براش سعی میکنمو نمیخوایم از دستش بدیم و وسعتِ دوست داشتن و ارزش قائل شدنمون رو ثابت میکنیم .
کلام پایانی جمله ایه که شاید به دفعات تو مطالب تکرار بشه ؛ قدرتمنترینِ انسان ها در برابر تمایلاتشون نسبت به این مقوله و افیون مسلط هستند و از سخترین زندگی ها برای افرادیه که تعادل به معنی انجام عمل صحیح تو زمان مناسب رو ندارن و اینها همه به شناخت و داناییمون مرتبطه و به همین دلیله که مشاوره های متخصصین میتونه سرنوشتمون رو عوض کنه و نباید فراموش کنیم تعدادی بر این باورند که عشق رو از خدا یاد گرفتیم ، مارو خلق کرده و دائم به سمت خودش مارو میکشونه و چون هرچیزه خوب از سمت خداست پس میخوایم هیچ وقت تموم نشه و اون چیزی که انقدر خوب و لذتبخش باشه که هیچ موقع نخوایم تموم شه رو میتونیم عشق بنامیم .