با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون
« مقاطع انقلابی و از بین رفتن پیروزی و مدیریت جریان »
توی خیلی از کشور ها دائماً تحولات و جنبش های بزرگی اتفاق می افته که اغلب نظری متفاوت با نظرِ نظامِ حاکم داره و گذشته از اینکه باورمندم در آینده و در قالبِ پیدایش و پدید آمدنِ تمدن های نوین این جنبش ها به واسطه ی فعالیت در بستر های مخصوصِ رسانه ای و ارتباطی انجام میشه و تنش به پایینترین سطح ممکن میرسه باید اشاره داشته باشم به اینکه مطلقاً اون مجموعه ها و نظام های حاکم با کلیتِ این جریاناتِ انقلابی و تحول گرا مخالف نیستن همونطور که میبینیم توی خیلی از کشور ها این جریانات انقلابی و تحول گرا به رسمیت شناخته شدنو صاحب سازمان ها و تشریفاتی هم هستن ولی این دگرگونی ها در یک مقطعِ پیوسته ی واحد اتفاق نمی افته و اکثراً اینطور نیست که یک مرتبه یه جنبشی به خاطر اصلاحات و یا تأسیس و منصوب شدنِ نظام های نوین ایجاد بشه و در طول یک سال دائم فعال باشه و سرانجام پیروز بشه و این روند گاهاً طی ماه ها و سالها زمان میبره و در طول این ایام یه مقاطعی خیلی پر جوشو خروشه بعد آروم میشه و مجدد فعال و پررنگ میشه و اون نکته ی بسیار مهمی که سعی دارم بهش یادآور بشم اینه که به عنوان یه فعالی که عضو این جریان و جنبش هست لازمه مراقبت بود تا در حین این مقاطع اعمال و رفتارهایی که موجبِ ایجادِ حساسیت و عوض شدن رأی دیگر اعضاء مجموعه میشه رو انجام ندیم ، درسته که اونها خودشون اکثراً موافق تغییرو تحول هستن ولی یه سری فرایند ها و پیآمد هایی هست که موجب نگرانی و پریشانی و حتی خشمشون میشه . به عنوان مثال به سببِ خلق نظامِ مالیاتی نوین جنبشی ایجاد میشه و بعد از کلی تلاش نظامی بر مبنای اون ساختار پدید میاد ولی چون مردم به پرداخت مالیات به شکلی جدید و یا به حدودی بیشتر عادت ندارند و بخصوص اینکه ثمراتش رو ندیدن ، در حقیقت نسبت به اونچه که خودشون بهش رأی دادن ولی زمان میبره تا جا بی افته گله مند و حتی مخالف میشن . بنابراین مدیریت جریانِ اصلاحی و تحولی ، هرچند که مبنا و اصلش صحیح باشه ، سنجیدنو کنترل نسبت به مواجه ها و کِردارمون ، غیر از در نظر داشتنِ اینکه مابینِ کلی مطالبه ها نسبت به تغییرِ ساختار و تحول مواردی نا صحیح و نامتناسبه موضوع بسیار مهمی محسوب میشه .