با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

چگونگیِ پیدایش سلطنت های بهشتی

یه قلمرو با حُکامِ بسیار عادل رو در نظر بگیریم و خودمون رو جای یک پادشاه بزاریم . وقتی به عنوان یه پادشاه عادل به اعتراضات مردم نظاره گر هستیمو تمامی مسائل رو از بالا میبینیم و درک عمیق و کامل نسبت بهشون داریم متوجه میشیم که خیلی از گلایه ها بخاطر قوانین ، گرونی ، مالیات ، نا عدالتی و بسیاری موضوعات دیگه از سمتمون به عنوان عموم به خودمون و رفتارمون برمیگرده و هرچقدر آزادی ، رفاه و آسایش تو اون قلمرو فراوون باشه بازم مردم با کلی مسائل مشکل دارن ، به عنوان مثال از چراغ قرمز گرفته تا چراییِ حدود مالیات و پرشمار موضوعات دیگه ولی میشه گفت ما یکسری سلطنت های بهشتی داریم که تو این مجموعه ها حدودِ نارضایتی به حداقل میرسه . بعید می‌دونم در طول تاریخ سرزمینی پهناور باشه که مردمش اندکی گله و اعتراض نسبت به موضوعات گوناگون نداشته باشند و به اصلاح همون سلطانِ بهشتی باشه که هیچ جرمو ناخوشی درونش وجود نداشته باشه ولی مقصود از بیان این مطلب اینه که ببینیم آیا میشه یه همچین مجموعه ای بوجود بیاریم ؟! چطور پدید بیاد و تو چه وسعت و سطحی امکان پذیره .

حالا یه مجموعه ی تجاریِ نه چندان بزرگ رو وصف کنیم که بعد از مدتی شروع به تکمیل کردن محصولاتش می‌کنه ، بعد شروع می‌کنه همون محصولات رو تولید می‌کنه و یه مدتی که میگذره یه قطعه زمین بزرگ رو خریداری می‌کنه و یه شهرک مسکونی با کلی خونه برای تمامیِ کارکنانشان درونش میسازه . بعد شبکه ی مجزای ارتباطی ، پلیس و گاردو نگهبانانِ مختص ، مراجع داوری ، بانک و مراجع علمیو سیاسی که به شکلی نسبتاً مستقیم تو این شهرک بوجود میاد .

شاید با نظری سطحی ، در نگاه اول اینا همه خیال‌پردازی و رویایی باشه ولی بزارید به دو نکته ی مهم توجه کنیم و بعد جمع بندیو قضاوت کنیم . ابتدا اینکه اصلاً چرا یه همچین مجموعه ای که پدید میاد صاحب کمترین حدود اشکال و عیبو نقصه ؟ دلیلش اینه که « با وجود امکانات و تجربیاتِ موجود در زمانِ حال متولد میشه » و هم اشتباهات گذشتگان که باعث گره های پیچیده میشه رو تکرار نمیکنه و هم به اصلاح دستو بالش بازه و میشه گفت از جهاتی یه مزیته بسیار مهم داره که « از ابتدا به تمام اوضاع و روند پیشروی مسلطه » و می‌تونه همون‌طور که میخواد بهش شکل بده و جریانارو کنترل کنه بنابراین چون با کمترین اشکال اون مجموعه ایجاد میشه ، پس هر چقدر هم که وسعت پیدا کُنه همون برتری رو داره و البته اینا به شرطیه که ساختار و برنامه و استراتژی هایِ صحیحی از ابتدا و در طول مسیر وجود داشته باشه و اینکه چرا یه همچین اتفاقی برای یه کشور با وجود اینکه خیلی از رهبرا و بزرگان و مردمانش اینو میخوان ولی واقع نمیشه ، یه دلیل بسیار مهم اینه که از ابتدا اون مجموعه ایجاد نشده و اغلب این اصلاحات و تحولات هستن که یه تمدنِ نوین رو خلق میکنن و تو این مسیر خیلی اتفاقات هست که موجب رخنه ی اشکلات از ابتدا میشه که مثلِ همون دیوارِ کج ساختنه و دلیل بعدی متحد و یکپارچه نبودنِ ملتیه که چون شمارشون بسیار زیاده نیروی کافی برای اداره ی جریاناتشون نیست ، با اینکه ساماندهیِ یک مجموعه ی کوچک راحت تره و اینها همه یک طرف ، اینکه کشور ها تحت تأثیر یکدیگر هستند و نمیشه جهان رو تغییر داد تا متناسب و موافق با تغییراتِ درونی بشه هم یه طرف و اما اینکه چطور میشه حتی یک ملتِ بسیار عظیم رو به همین شکل ساماندهی کرد و به همین نسبت نیروی بسیار بزرگی هم لازمه و چطور بدون تغییر جهان بشه یه مجموعه ی این شکلی رو پدید آورد ، در ادامه بهش پی می‌بریم .

باید پیش از همه به این توجه کنیم چون ممکن نیست که ما یه کشورِ جدید و بدون سکنه رو از اول و پایه پدید بیاریم ، چی می‌تونه یه همچین سلطه ای به جهتِ اصلاحات پدید بیاره ؟ بزارید از یه زاویه ی دیگه واردِ بشیم تا این مسئله رو حل کنیم . فرض کنیم یه کشوری هست که درونش صدها مجموعه مثلِ همون مجموعه ی تجاری که در ابتدای مطلب بهش اشاره شد تشکیل میشه و همشون به اون نقطه میرسن که یه شهرک میسازن و به نوعی در عین حال که عضو یک مجموعه ی بزرگ هستن ، دولت های مستقلِ خودشونو دارن و اون لازمه ای که می‌تونه تو یک سرزمین همچنین تمدنی رو ایجاد کنه همون عاملیه که می‌تونه این جریان و جریانات رو خلق کنه و می‌تونه مایه ی ثبات و استحکام برای تمام این روند باشه و اون چیزی نیست غیر از یک دولت یا حکومت یا سلطنت مرکزی و ویژگیِ مهمه این این دولتِ مرکزی که کلی مجموعه با عقاید ، ساختارها و اهداف گوناگون رو درونش میگنجونه ابتدا از همه یه مرجعِ بزرگه علمی و ساماندهی که بتونه شناخت و درکِ عمیقی نسبت به تمامِ این مجموعه ها داشته باشه ، با هم وفقشون بده و ادارشون کنه و چرا تأکید میشه یه مرجع علمیه بزرگ ابتدایی ترین نیازه ، به این دلیل که لازمه تمامیه این مجموعه ها پیش از همه توجیه بشن که همدیگرو بپذیرن و به واسطه ی دولت مرکزی با هم متحد و موافق باشند بنابراین این مرجع نه تنها باید خودش یکایک این جریانات رو ، جزء به جزء بشناسه که لازمه براشون طرح و راهبرده هم ارائه کُنه . بنده از اینکه در طول تاریخ چه سرزمین هایی به این شکل بودن خبر نداشتم ولی بر اساس نگاهی سطحی میشه گفت امپراطوری هخامنشی و تا حدودی ایالات متحده آمریکا نزدیکترین نمونه هایی هستن که تونستن دولتهاشون اون نقشِ مهم رو ایفا کنن تا « جریانات و مجموعه های کوچک در حین گوناگونی و با اینکه استقلال خودشونو دارن تو قالبِ یک مجموعه ی واحد با هم متحد باشن » و بنظرم رمز موفقیته یک امپراطوریه اینچونینی غیر از قدرتمندی و قنیو پیشرفته بودن همون عاملِ اتحاد مرکزیه که تمام جریانات رو به سمتِ صحیح توجیه و ساماندهی می‌کنه و دیگه لازم نیست یه روندِ غیر ممکن که خلقِ یک مجموعه و کشورِ جدید از صفره رو طی کُنه و به واسطه ی انقلاب ها و اصلاحات و تحولاتی به نسبت کوچیکتر و مقطعی به سمتِ خلق یک تمدن و امپراطوری پیش می‌ره و بازم تأکید دارم که اگر قدرتمندترین عاملِ موثر تو مجموعه های بشری به واسطه ی القاءِ دانایی و تعریفو تشریح بوجود نیاد و این عامل نباشه ، قطعاً مهمترینِ عوامله مکمله که وجودش واجبه و حالا که از اون رازِ موفقیته مهم سخن گفته شد باید به کلیدِ بسیار بسیار مهمی که مزیتِ ویژه ی دولتِ مرکزی محسوب میشه اشاره بشه که سطوح شناخت و داناییش و قطعاً وجودِ وسیله ای به سببِ تبادل و به جریان در اومدنشه که رسانه های ارتباطی به طریقه ی مذکور رو از این قبیل تدابیر می‌دونم .

نهایتاً باید یادآور بشم که قصدی نیست اهمیتِ جنبش های گوناگون کمرنگ جلوه کنه و یا مورد قضاوت قرار بگیره با این حال یه طریقه ی مهم به سببِ اینکه بتونیم رو کاغذ به خودمون ثابت کنیم که پدید اومدنِ اون تمدن های رویایی ممکنه پیشنهاد شده و بسیار لازم می‌دونم تأکید کنم که از مهمترین خاطرات به سببِ خلق اینچونین بستر های مبنایی ایجاد اختلافات و نزاع های گوناگونه و دقیقاً برعکسش متحد شدن نسبت به یه هدفه واحده که می‌تونه دولت مرکزی و طریق های مذکور باشه و بدیهیه که شاید تا ده ها ساله دیگه هم اینچونین طریق ها و بستر ها مهیا نشه ولی با این حال خودمون میتونیم بفکرِ خلقِ اینچونین مجموعه های کوچیک باشیم .