با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

به جهت برتری و ثروتمند شدن خست پایین‌ترین طریقست 

گاهی ما تو اوضاعی هستیم که لازمه کم خرج کنیمو زره زره ی اموالمون حساب کتاب داشته باشه ولی غیر از این مواقع ، در کل یه استراتژی بُرد بُرد تو زندگی هست که ما ایرانی ها به اصلاح بهش میگیم دل بزرگ بودن ولی از نظر اقتصاد آیا این صحیحه و مناسبه ؟ 

صاحب یک فروشگاه رو در نظر میگیریم ، بعد از یک سال کسب و کارش رونق پیدا می‌کنه به چند نفر از اعضاء مجموعه پیشنهاد می‌کنه که شعبه ی دوم رو راه بندازن و تعداد اعضاء به نسبتِ افزایش شعبات بیشتر میشه ، اینطوری افرادی بیشتر صاحب کسب و کار و درآمد میشن و قطعاً صاحب فروشگاه هم به دلیل چند شعبه ی بیشتر درآمد بیشتری داره ولی اگر صاحب این فروشگاه بُخل و خساست به خرج بده نه فقط خودش صاحب درآمدی بیشتر نمیشه بلکه چندین شخص دیگه هم بی بهره و کم بهره هستن . بنابراین حتی اگر نگاهی با نیتی خیر خواهانه هم نباشه ، گشاده دستی و سخاوتی سنجیده و البته به استثناءِ اوضاع و شرایطی که ذکر شد ، از هر نظر به نتیجه ای مطلوب تر میرسیم . 

در حقیقت تمام زندگی مملو از اصولیه که با رعایتش به نتایجی بهتر میرسیم ولی گاهی فکر میکنیم که رعایت این اصول مارو عقب میندازه و یا گاهی این موارد رو در جایی نامناسب بکارمیگیریم که قطعاً نتیجه خوب نمیشه و امان از اون موقع که به اصولِ درستی تو زندگی شک میکنیم و اینجاست که به اصلاح میگیم هرچی ظالم‌تر و بی رحمتر و خودخواه تر باشی بهتره ، ولی برای سومین مرتبه تأکید میکنم که گاهی این رفتار و خلقیات و حسابو کتاب های سفت و سخت مناسبه تا به رشد و مرحله ی مناسب برسیم ولی زمانی که به روال همیشگی زندگی مبدل بشه ، در حقیقت نه فقط در نتیجه به برتری منتهی نمیشه بلکه مایه ی عقب ماندگی و رکوده !