با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

چرا ایران برای ما بهتره ، مگر استثناعاتی که مهاجرت براشون مناسبه 

قطعاً خیلیهامون اینرو شنیدیم که ایران بهترین جا برای پول درآوردنه ! ولی واقعاً اینطوریه و چرا ؟!

هممون میدونیم که کشور ایران تو زمینه ی مسکن ، خودروسازی ، الکترونیک ، کشاورزی و خیلی زمینه های دیگه برترین کشور دنیا نیست و اتفاقاً همین باعث میشه که اینجا بهترین محل برای رشد باشه و می‌خوام به یک نکته خوب توجه کنیم ، چند نفر از اطرافیانتون رو میشناسید که بدنبال راه‌اندازی یک کارگاه باشنو طرح های بلند مدتی برای اینکه تبدیل به یه کارخونه ی بزرگ بشه داشته باشن ؟ و حالا یکم به پیش میریم و شخصی رو در نظر داشته باشید که با همین اهداف و برنامه ها شروع بکار می‌کنه ، موفق میشه و صادرات محصولات اونرو به تاجری جهانی تبدیل می‌کنه و چون محصولاتش با تقاضای جهانی مواجه میشه ، می‌تونه قدرت و نفوذ زیادی پیدا کُنه ! به عنوان مثال شخصی با تولید نوعی مواد غذاییِ جدید شروع به فعالیت می‌کنه ، ابتدا بازار کشورهای همسایه رو بدست میاره و سپس می‌تونه با کلی کشورهای دیگه داد و ستد داشته باشه و اینجاس که چون محصولش تقاضای زیادی داره می‌تونه هر نوع اعتبار و ارزش و محصول رو در قبالش طلب کُنه و باز برمیگردیم به ابتدای بحث و چرا ایران بهترین جا برای پول درآوردنه ؟! دلیلش همین کم شمار بودنه رقیبه و قطعاً موانع و سختی هایی پرشمار در مسیرِ ولی باز هم این رو میپرسم که چند نفر از اطرافیان هستن که تجارتی کم سود به واسطه ی راه‌اندازی یک فروشگاه و یا شغلِ دولتی رو به راه‌اندازیِ یک تولیدی ترجیح میدنو تو مسیرش با بسیاری چالش‌ها مواجه میشن ؟! باید تأکید داشته باشم که هرگز قصدِ قضاوتِ دیگران و نادیده گرفتن مشکلات و موانع رو ندارم و البته که این مطلب امروز ، در تاریخ دومِ مهر ماهه هزار و چهارصدو دو نوشته و منتشر میشه .

تا اینجا من حداقل به خودم ثابت شد که واقعاً میشه اینجا ثروتمند بود و حتی اگر از فردا یکایک اعضاء مجموعه شروع به کار تولید و تجارت کنن ، چون کشور ایران معادنِ زیادی داره باز هم موفقیتِ هر یک از اشخاص نسبت به پرشمار از مردمان جهان به منظورِ ثروتمند شدن تضمینه و چه بسا که اینطوری این کشور به سرعت به کشوری صنعتی تبدیل بشه .

اما ثروت تنها لازمه ی زندگیه آسودست ؟ قطعاً اینطور نیست و ما همیشه در کنار رفاه از آسایش نام می‌بریم که به مواردی از جمله امنیت و آزادی بسیار وابستست و در رابطه با امنیت و حدودو سطوح امنیت نمیتونم نظری داشته باشم چراکه لازمه ی نظر دادن در این خصوص شناختیه که این شناخت تو کشور ها همیشه نزدِ بزرگترین رهبرانه و اونها می‌دونن چقدر کشور دربرابر خطرات و هجوم های گوناگون امنه و در رابطه با آزادی هم میتونم یک مثالِ مقایسه ایه ساده رو بیان کنم ولی پیش از اون قصد دارم به یک نکته اشاره داشته باشم که در نظر بگیریم امنیته کشور تا حدودی مطلوب تأمینه ، اگر هم اینطور نباشه به واسطه ی رشد و تقویت تو زمینه های صنعتی ، تجاری و اقتصادی چیزی از دست نمیره و حتی موافقِ تقویت تو زمینه ی امنیت هم می‌تونه باشه چراکه از قدیم هم اینطور بوده که کشورِ ثروتمند و صنعتی قطعاً سپر و شمشیر بهتری می‌تونه داشته باشه و اگر ایندو به نحو احسن و پیشرفته و قدرتمند باشه و هر حدود که ایندو با هم به سمتی صحیح پیش بره ، آزادی و آسایش به خواسته ی عموم هم مهیا میشه ، درسته که من قطعاً نمیتونم بگم باید مطمئن بود که اینطوریه ولی بر اساس اندکی مطالعه در رابطه با موضوعات تاریخی متوجه شدم که اغلب کشور هاییه که تونستن امنیتِ مرز و بومشون رو تأمین و اقتصادی قوی داشته باشند ، آزادی هم براشون به مرور فراهم شده و البته زمانی هم فراهم بودن این شرایط و پیشرفته بودن باعثِ پدید اومدنه امپراطوری هایی مثل دولته کورش ، پادشاه هخامنشی شده که مرزهای استقلال و آزادی گسترده تر از مرز و بومِ کشور پیشرفته و حتی اگر این فرضیات مطلقاً صحیح و قابل اتکاء بنظر نرسه ، بدونه شک کشوری که یکایک مردمانش صانع و تُجاری مستقل و قدرتمندو پیشرفته نباشن ، احتمالِ صلب آزادیهای گوناگون از درون و بیرون براشون خیلی محتمل تر می‌بوده چراکه یا اون دولتِ حاکم عقیدش رو غالب می‌کرده و یا دولت هم قدرتی نداشته و کشور های دیگه به دلیل ایجاد تفرقه بین مجموعه و پایداریِ چیرگیشون اوضاعی دقیقاً برعکسه خواسته های مردم که به معنی صلبِ آزادیه رو یه جوری به کشور تحمیل میکردن . شاید این مثالها و موضوعات ناصحیح و اضافه باشه ، مثل شخصی که می‌گفت تفاوتی نداره انسان ثروتمند باشه یا فقیر ، انسانه پاک تو هر شرایطی پاک میمونه و انسان فاسد تو هر شرایطی فاسد میشه و شاید هم اینطور نیست و بر اساس اصول و محکماتِ خلقت فقر مایه ی ضعف و نقصه و بهره‌مندی از دارایی ها و نعمات به معنیِ موافقِ جریان خلقت پیشرفتن و صحیحه ولی بنده نه فقط به دلیلِ باور به این اصول و محکمات بلکه به سببِ اینکه باورمندم اعضاءِ مجموعه ایه که تو زمینه های صنعتی و تجاری مستقل و قدرتمند باشن ، بیشتر میتونن موافقِ عملی شدنِ انواع خواستهاشون با سلایق گوناگون پیش برن ، میگم چونانکه تنها مشکل به جهت ناخرسندی از اوضاع کشوری نداشتنِ آزادی باشه ، باز هم فعالیت های اقتصادی بخصوص تو زمینه های صنعتی که مرتبط با عملکرد یکایک اعضاء مجموعست می‌تونه حرکت تو مسیره تحققش باشه و اصلاً شاید بسیاری بخاطر ثروتمند نبودنه که با مشکله فقدان آزادی مواجه میشن و شاید مثاله پدریه که به فرزندش میگه هر موقع خودت صاحب خونه شدی ، من بهت اعتماد دارم و هر کاری بخوای میتونی انجام بدی چون چالش‌هایی رو پشت سر گذاشتی که به بلوغ رسیدی و دوتا نکته رو باید یادآور بشم ابتدا اینکه این مطلب فقط گفت‌وگوییه که فقط با عموم مردم انجام میشه چراکه بارِ مطالبه گری و خطاب نسبت به مسیولین رو نداره و مطلبی به اون منظور بسیار متفاوت می‌تونه باشه ، فارغ از اینکه مقصود اعلام موافقت و یا مخالفتی باشه و نکته ی دیگه اینکه منظور از مثالِ اون پدر شخصی خاص نیست ، منظور از این پدر برای بسیاری مثله پروردگاره که میگه من صلاحتون رو می‌دونم و اینو انجام بدین و اینو انجام ندین تا به فلان خواسته به نحو احسن برسید و برای بسیاری باور هایی متفاوت هست ولی در کل منظور شخص و اشخاص نیستن چراکه ممکنه شماری به این سببِ دچار سوء برداشت بشن و مطلبی که به قصدِ رشد و تقویتِ شخصی تو زمینه های اقتصادی و کسب ثروت تنظیم شده رو به شکلی بالعکس متوجه میشن .

احساس میکنم این سوال پیش بیاد که اگر قصد داشتی این مطلب رو خطاب به مسئولی میگفتی چطور بود ؟

ابتدا اینکه پیش از همه ی موارد به اهمیت رسانه های ارتباطی به طریقه مذکور و باور و اندیشه های مردمان اشاره میداشتم که مایه ی صحت و ساماندهیِ یکایک این موارد میشد و پیش از اونکه بیانی داشته باشه میگفتم صحیحه که شاکله ی جریانات جهان به شکلیه که اوضاع یک کشور و یک شهروند به سه عامل بستگی داره ، چگونگی اوضاع و مواجه ی یکایک کشور های دیگرِ جهان در مواجه با اون کشور ، رفتار و عملکرد اعضاءِ اون کشور و رفتار و عملکردِ خوده اون شخص که نباید فراموش کنیم یکایک اینان از اندیشه نشأت میگیره و اینکه جهان چه کرده و مجموعه چه کرده رو کنار میذارم ، من هستم اون عضو از مجموعه که هرچند نتونم اوضاع جهان و کشور رو تغییر بدم ، به جهت تغییرِ اوضاع شخصِ خودم بسیار خودم رو مسئول می‌دونم پس به عموم میگم ای کاش که این شخص به شخص هایی که ما و من هستیم در پِی تقویت وجودی و شخصیِ خودمون بسیار کوشا باشیم و به جانبِ غیر عمومی میگم ای کاش زمانی رسیده بود و این بلوغ حاصل شده بود که رسانه ی مذکور ، مایه ی بلوغ و راهگشایی ، راه‌اندازی و توسعه یافته میبود . بنده در چند سطر بالاتر قصد داشتم مثالی رو بیان کنم که گفتم پیش از اون مطلبی رو یادآور بشم و اون مثال یادآور به این موضوع بود که گاهی اشخاصی هستیم که در زندگی جویای علم و کار و اغلب صاحب زندگیِ مملو از تفریح توأم با آسودگی خاطر و رفاه و گاهی اشخاصی هستیم به بلوغ نرسیده و یا از اون گریزان که اگر جزء این اشخاص باشیم خیلی برامون فرقی نداره که در چه کشوری هستیم ، با اینکه جایی آزادی بیشتر و جایی کمتر و جایی اندکی آسوونتر و جایی اندکی سختر و اندکی سریعترو اندکی دیرتر میشه به موفقیت و رستگاری رسید و به هر حال زندگی در گذره و این به بلوغ و کمال رسیدنه که بسیار بسیار مهم .