با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

در گرویِ تقدیسِ مطلق بودن و ایجادِ گره 

تقدسِ وجودی رو میشه به معنیه پرهیز از هرگونه اشتباه و خطا بیان داشتو منظور فقط پاکیِ جسم نیست و بنظرم نمی‌تونیم یه مجموعه از رفتارهارو گردآوری کنیم و بگیم اینها در هر شرایطی و برای همه خطا تلقی میشه به عنوان مثال دروغ از معروفترین صفاتِ ناشایست تلقی میشه که خیلی مواقع میگیم تو هیچ شرایطی نباید دروغ گفت ولی در نظر بگیریم که تو جنگ اسیر میشیم و میپرسن جای بقیه رو میدونی ؟ حالا میشه گفت اینجا اگر دروغ بگیم دچار خطا شدیم ؟ یا گاهی برای یک شخص بیمار دارویی تجویز میشه که اگر دیگران ازش استفاده کنند خطا محسوب میشه . بنابراین تقدیس وجودی به معنیِ پرهیز و بری بودن از انجامِ عملی اشتباهه که شناختِ هرچه بیشتر می‌تونه صحیح از خطا رو برامون مشخص کنه ولی نکته ی مهم این مطلب اینه که واقعاً تقدس وجودمون همیشه در اولویته و یا نه ، گاهی باید ارجحیت رو هدفی دیگر تعیین کنیم ، به سمتش در حرکت باشیم و در طول مسیر اون تقدس وجودی به کمال برسه ؟ قطعاً لازمه وجودمون همیشه به حدودی مقدس باشه و شکی نیست که برای انجام فعالیت های گوناگون ، صحت و سلامتِ وجودیمون موضوعی بسیار مهم محسوب میشه ، از آمادگی جسمانی گرفته تا عادت به رعایتِ صفات خوب مثلِ صداقت و انصاف و اجتناب از صفاتی ناصحیح و اما « گاهی لازمه در طول مسیر وجودمون به کمالِ تقدس برسه و اینکه فعالیت های گوناگون رو موکول به بعد از تقدس کنیم می‌تونه همه چیزو به هم گره بزنه و فارغ از این نباید غافل باشیم که همون فعالیت ها می‌تونه مایه ی تقویتِ وجودمون به سببِ تقدس باشه . به عنوان مثال برای خیلی هامون اتفاق افتاده که دچار یه بیماریه روانی یا جسمی شدیم و دکتر برامون داروی آرامبخش تجویز کرده و بدنمون شدیداً به اون دارو عادت کرده و میگیم ابتدا باید این دارو کاملاً از بدنمون خارج بشه و بعد شروع به فعالیتِ تحصیلی و یا کاری کنیم در عین حال که این شیوه در اغلبِ مواقع می‌تونه مشکلاتی بسیار برامون بوجود بیاره چراکه به دلیلِ عدمِ فعالیت هایی که بهشون علاقه مندیم و سرمون رو گرم می‌کنه و باعث انگیزه و اشتیاقی که خودش یه نقطه ی قابل اتکاء محسوب میشه تا بهش وصل باشیمو موجبِ رهایی از دیگرِ عاداتِ ناصحیح باشه ، از تمامی این موهبت ها دست میکشیم به دلیلِ اینکه می‌خوایم پس از تقدسِ وجودی سراغشون بریم و به این توجه نداریم که این فعالیتهاست که باعث میشه ما در برابرِ اون عادتِ وجودیِ استفاده از دارو قوی بشیم و برامون یه موضوعِ بزرگ نباشه و در عین حال با مشاوره ی پزشک اون ماده روز به روز از بدنمون خارج میشه ، چه بسا که اگر به این شیوه رفتار نکنیم اصلاً نتونیم هیچ موقع اونطور که باید وجودمون استوار و مستحکم باشه نسبت به عادتِ استفاده از دارو غلبه کنیم . و یا زمانی که می‌خوایم محیط و فعالیت های کاریمون رو تقدیس کنیم و فسادِ حدودی رو از بین ببریم چراکه متوجه میشیم در طول فعالیتمون ، از کارپردازمون گرفته تا راننده و بازرس همه به نوعی ناچار به دریافت رشوه هستند که فسادِ مالی محسوب میشه و بخاطر اینکه سیستمِ کاریمون رو اصلاح و تقدیس کنیم یه مواقعی میایم بالکل ویرانش میکنیم با اینکه لازمه به طریقی مناسب و به مرور این اصلاحات رو به مجموعه ی کاریمون القا و غالب کنیم . 

گذشته از اینکه بسیاری از رفتارهایی رو که ما ناصحیح به منظور نامقدس بودن میدونیم ، در حقیقت قضاوتی ناصحیحه باید یادآور بشیم که حتی به جهت تشخیصِ صحیحِ رفتاری ناصحیح هم لازمه بر مبنایِ تعادل ، نسبت به خودمون و دیگران مواجه داشته باشیم و با اینکه تقدسِ وجودی از هر نظر به جهتِ فعالیتِ صحیح شخص و مجموعه موضوعی بسیار مهم تلقی میشه نباید همه چیزو به بعد از تقدسِ مطلق موکول کنیم و ناخواسته موجب گره بشیم .