با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون
طریق ها و روش هایی در اوضاع عادی مفید است ولی در اوضاعی بسیار برآشفته نه
بسیاری از طریق ها در اوضاعی عادی مناسب و مایه ی ثبات است ولی چونانکه هرج و مرجِ و بی نظمی افزایش یابد و آشفتگیهایی فراوان باشد دیگر بی اثر میشود . به عنوان مثال یک روستا را در نظر داشته باشیم که چون مشکلاتی برایش ایجاد گردد به واسطه ی ریشسفیدان حل و فصل میشود و یا زمانی که مهاجمان قصد دزدی از این روستا را داشته باشند ، چندین دلاور با امکاناتی ساده به جهت دفاع از اهالی آن مجموعه کافی هستند و چونانکه بیماری هایی ساده شیوع میابد ، حکیمان محلی به سببِ درمان بیماری ها کفایت میکنند ولی اگر جنگی در گیرد که آن روستا هم مورد هجومش باشد و یا بیماری هایی همچون طاعون پدید آید نه فقط مواجه هایی به شیوه هایی پیشین پاسخگو نیست بلکه محتمل است وجه ی مشکلساز بودن بر آن غالب گردد و بسیاری هر دخول کننده به منظورِ رفع مشکل را به عنوان عامل ایجادِ خوده مشکل ببینند و متأسفانه گاهی اوضاع برای آن مجموعه که در اوضاعی عادی هم با مشکلاتی گوناگون دست و پنجه نرم میکند به مراتب سختر از دیگر مجموعه ها میشود و به عنوان مثال بیماری همه گیری که در سالهای گذشته پدید آمد و دارو ها و روش هایِ درمانی گذشته به سببِ درمانش کافی نبود و یا زمانی که شاکله و بنیان اتحاد و همکاری هایی متداول بر اساس طریق های مرسومه پیشین میان مردمان مجموعه ای از بین میرود ، همانند دستگاهی است از چندین چرخ دنده تشکیل شده و این چرخ دهنده ها از جای خود خارج میشوند ، اینان همه مثال هایی است که به اهمیت ایجاد نظم که بنده اهمیت وجود رسانه های ارتباطی به طریقه ی مذکور را در این راستا بسیار بسیار مهم و لازم میدانم یادآور میگردد تا بسیاری تداولات و جریاناتِ دیگر که بر مبنای طریق هایی گوناگون که همانند همان چرخدنده های در گردشِ یک دستگاه است هم بی اثر و حتی به دلیل بی نظمی مایه ی ویرانی های دیگر نگردد و اما مادامی که این رسانه ها مهیا نیست نباید به جهت اصلاح و رفع مشکلات منفعل بود هرچند که در طول مسیر بر بسیاری مواجه ها نگریسته میشود و متوجه میشویم همانند فعالیت مُخربِ چرخده هایی است که در اوضاع عادی اینچونین نبوده و هرچند در بسیاری اندازه گیری ها این نتیجه بدست می آید که لازمه ی حل و فصلِ این اختلالاتی که به مرور مایه ی ویرانی عظیم مجموعه میگردد به واسطه ی راهاندازی و بهرهمندی از امکانات رسانه های ارتباطی به طریقه ی مذکور که متشابهی ندارد رفع میگردد و مثال این مثال طوفان هایی است که به واسطه ی طبیعت و موجودات ایجاد میگردد و حتی به اعماقِ دریاها و بلندترین نقاط کوه ها میرسد و همینطور ساختِ کشتی هایی که بنده آنرا شعبات رسانه های ارتباطی به طریقه مذکور و تلاش در راستایِ ساخته شدنش را مواجه هایی بر مبنای اصولی صحیح که به واسطه ی شناخت هایی گوناگون محقق میدانمش ناجیِ بر خویشتن و دیگر موجودات میگردد پس یادآور است که به حدودی مهیا میگردد که عضو ها در صدد برجای آوردن آن باشند و اینان هرگز نمیبایست بارِ مواخذه و سرزنشو نکوهش را یادآور باشد بلکه به جهت تدبیر و عاقبت نگریست .
این مفاهیم نمیبایست به سببِ مهیا نبودنِ آن مضمون که منظور رسانه های ارتباطی به طریقه مذکور و اینکه به جهتِ راهاندازی اش فرصت و امکانات کافی موجود نیست موجب سراسیمگی ، شتابزدگی و ناامیدی گردد ، هرچند اهمیتِ فراهم بودنِ این مهم بسیار مورد توجه است ولی میبایست یادآور بود که هر مواجه ی صحیح در راستایی است تا احتمالاً به راهاندازی اش منتهی گردد و یکایکِ رفتارمان در مجموعه مشکلاتی را ایجاد میگرداند که گره و مشکلاتی دیگر مانع این گردد تا توجه و هزینه ای به جهتِ راهاندازی این رسانه ها باشد که هرچند ساده بنظر میرسد ولی همانند مسئله ای است که حل آن به میزان تأثیر گذاریش اش میتواند وسعت داشته باشد . بنابراین به زبان سادهتر یکایکِ مواجه هایمام موجب این میگردد تا احتمال راهاندازی این رسانه افزایش یابد و چونانکه این پرسش پیش آید که چطور مواجه ی صحیح از نا صحیح را تشخیص دهیم میبایست یادآور باشم که هرچند از مهمترین اهمیت های این رسانه ها همین ایجاد وحدت و توانمندی به واسطه ی شناخت و پاسخ سوالات و مواجه نسبت به گره ها و مشکلات گوناگون است ، میبایست باورمندان و مشتاقان راه هایی را دریابند که تا در طول مسیر به جهتِ تحقق این هدف نزدیک شَویم و بنده هریک از راهبردها و طریق هایی را که در این مسیر به ذهنم که دارای محدودیت است میرسد و صحیح میدانمش ، هرگز از انتشار آن اجتناب نمیدارم .