با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

افکار موازیِ آزار دهنده و موهوم زا ، عجایب دیدگان 

خیلی ها باورمندن که انسانها در اوضاعی خاص و یا در حین بلوغ های گوناگون در طول زندگی وارد یسری جریانات فکریه عجیب غریب میشنو وقایعی شگفت آوری که حتی مواقعی بسیار آزار دهنده و موجب کلافگی میشه رو تجربه میکنن . احساسات و هوش انسانی یک مقوله ی بسیار وسیعه که به واسطه ی تفکرات می‌تونه ذهنمون رو به جاهای گوناگون ببره و مثل پرواز کردنه و میشه گفت جلوی تفکر رو تا زمان حیات نمیشه گرفتو ما حتی اگر با کلی تمرکز سعی کنیم به هیچی فکر نکنیم ، همون لحظه داریم به هیچی فکر نکردن فکر میکنیم و اما گاهی که این افکار بسیار آزاردهنده میشه ؛ به عنوان مثال به چیزایی فکر میکنیم که دوست نداریم و یا تو جمعی نشستیم و از زبانِ بدن دیگران متوجه میشیم و حدس می‌زنیم که دیگران بهمون طوری فکر میکنن و حتی فکرمون رو میخونن و نباید نگران بود و توصیه میکنم به خوندن ادامه ی مطلب ادامه بدید تا با یه سری کلید های ذهنی به جهت رهایی و رستگاری آشنا بشیم .

واربرتون فیلسوف معروف تو کتاب الفبای فلسفه از براهین زیادی سخن میگه که میشه با استناد نسبت به اونها مواردی رو الهام گرفت و افزود و مختصر گفت که جهان بر اساس نظم استواره و اگر نظم در جهان نباشه همه چیز به یک چیز تبدیل میشه ، مثلاً دیگه منطومه ی شمسی نداریم ، ماهو خورشیدو زمین نیست ، تمام اینها در هم مخلوط شدنو یک جسمی که شکلش معلوم نیست وجود داره ، بنابراین چه خالق جهان پروردگار مسیحیان و چه پروردگار مسلمانان و چه پروردگار یکتا باشه و یا اصلاً نشه اسمش رو پروردگار گذاشت و یا اصلاً وجود نداشته باشه ، سرانجام به این نتیجه می‌رسیم که جهان مثل یک ساعت میمونه و یک ساعت ساز این جهان رو ساخته و اداره می‌کنه ، در این بین انسانها اراده دارن و مثل ماهو خورشید نیستن که بشه حرکاتشون رو پیش‌بینی کرد و این انسان ها هرقدر که قدرتمند باشن بازم عضوی از جهان هستند که مطابق و پیرویِ جریانات هستی خلق شدنو از قاعده ی نظم مستثنی نیستند . افکار ما از جهاتی مثل اعمالِ ماست با این تفاوت که کنترل دستو پامون خیلی راحته ولی نسبت به افکارمون همیشه نمی‌تونیم کاملاً مسلط باشیم ولی مهمترین نکته ی این مطلب اینه که ما چطور از تفکرات آزار دهنده و عجیبی که حتی حاظر نیستیم با دیگران در موردشون صحبت کنیم رها بشیم . یک نکته به اون ساعت ساز که خالق جهانه ، حالا خدا باشه یا نه برمیگرده که ببینیم چطور میتونیم جسم و وجودمون رو تو جهتِ جریانی به حرکت دربیاریم که مناسب باشه و هرچند اراده داریم ولی مطابق با اون نظم حرکت کنیم چون همون‌طور که افکار می‌تونه وجود مارو به سویی بکشونه ، تو جریان و محیط ها و اوضاع گوناگون هم باشیم افکارمون سرانجام به اون سمت متمایل میشه و از ابتدای انتشار مطالب این رسانه بنده سعی داشتم بسیاری موارد رو در این خصوص یادآور بشم که از مهمترین موارد اینه که ببینیم تو زندگی رسالتمون چیه و تو جهتش حرکت کنیم و مواردی مثل تحصیل ، حرفه و فعالیت های گوناگون ، ورزش و سلامتی از مبنایی ترین موارده که به این منظور به یاریمون میاد و خیلی افراد معتقدند که وقتی تو این وضعیت عجیب قرار میگیریم لازمه که راهِ درست و رسالهامونو پیدا کنیم و به سرانجام برسونیمو بعد نه فقط این مشکل حل میشه که متوجه میشیم چیزایی رو باور کرده بودیم که باور و اندیشیدن به اونها مایه ی انزجار و ناراحتیمون میشد ، ولی واقعی نبودن ولی سختیِ قضیه اینه که تو اون لحظه نمیشه ازش خلاص شد و نباید فراموش کنیم که خیلی از اشخاصی که تو این وضعیت قرار میگیرن ، در انتها افرادی برجسته و به موفقیت هایی بسیار مطلوب میرسن و اگر بعد از اونکه به موفقیت میرسن بهشون گفته میشه اگر در زمان به گذشته برمی‌گشتید حاظر بودید این سختیارو نکشید ولی به موفقیت هم نرسید و خیلی ها میگن نه ، اگر بازمیگشتیم هم اینو انتخاب میکردیم و به سختیش می ارزه ، بخصوص که در انتها متوجه میشن چه چیزایی کذب بوده و آزارشون می‌داده ولی زیرک ترین ها تو لحظه متوجه این میشن که به یه دلیلی تو اون عالم هستندو رسالتهاشونو پیدا میکنن و بهش عمل میکنن و پی در پی متوجه رفع اون سختی ها میشن .  

در این بین تفکراتِ درهم و موازی از جمله پریشان کننده ترینِ مواردیه که باعث آشفتگیمون میشه و یا مثالِ پادشاهی که قصد داشت از یه شهری بگذره و گفت برام لباس نامرئی درست کنید ، لباس رو پوشیدو وسط یه کاروان شروع به حرکت کرد ، همین که پیش می‌رفت میدید که دیگران نگاهش میکنن و شروع به بیتابی کردو وزیر و خیاط باهوشش که دنبالش میکردن ، تا دیدن میخواد شروع به داد و فریاد کنه و احتمال داره تو چنگ یکی که نااهله بی افته سریع رفتن سراغش و بهش گفتن چکار می‌کنی ، هیچکی تورو نمی‌بینه !!! بقیه همدیگرو نگاه میکنن تو فکر میکنی تورو میبینن ، اگر دادو فریاد میکردیو به نام اهلا میگفتی درست بود ؟ شاید جالب باشه ولی از مهمترین کتاب هایی که این موهومات رو به شکلی عجیب رفع می‌کنه ، چهار کتاب الهی ، از جمله توراته و موضوعاتی درونش هست که به سرعت ذهنمون ضدعفونی میشه و نباید فراموش کنیم که وجودمون تو اینچونین وضعیتی باعث میشه ذهنمون با ابعادِ خاصی از علوم آشنا بشه که البته از جهاتی خیلی می‌تونه خطرناک باشه ، و از جهاتی دیگه پرشمار و فلاسفه و دانشمندان بزرگ کوچکترین کشفی نمیتونستن داشته باشند و مسائل براشون قابل حل نبود مگر به واسطه ی نگرش و اندیشیدن از این بُعد و سه چیز هست نباید فراموش کنیم ، مطمئن ترین شیوه به جهت دانایی در دنیای مدرن از طریق مراجع و مراکز علمی حاصل میشه که از همه پرشمار تر دانشگاه ها هستن و تفکرات درونی و محدود به خویشتن خیلی می‌تونه خطا داشته باشه و مثل یک شخصیه که می‌ره تو جنگلی بزرگ که راهنما نداره ، بنابراین کتاب ها و مراکز علمیِ گوناگون بسیار مهم هستن ، حرفه و کارو تلاش و فعالیت های پی در پی در کنار ورزش و تفریح و سلامت وجود و نهایتاً تنها نبودن که خیلی مواقع ما متوجه میشیم اکثر رسالهامون مستقیماً به همین موارد اشاره داره . 

با آرزوی سلامتی و خوبی برای تمام موجودات .

دانلود نسخه کامل متنی و صوتی - مختص اندروید