با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت 

شخصیت افراد در مجموعه های در حال تمدنسازی و انقلابی 

قطعاً در مجموعه ها به دست انسانهایی که در مجموعه عضو هستند رقم میخوره و میتونیم بگیم افرادِ فعال و فعال‌تر در این مسیر صاحب دو شخصیت هستند ؛ انقلابی و تمدنساز . حدس زدن شخصیت های انقلابی کار بسیار سختیه و از باور بنده نزدیک به غیر ممکنه ، چراکه ویژگی ذاتی انسان انقلابی غیر قابل حدس بودنه ، مثل توپی آهنین و آکنده از باروته که در کوره ای هم اندازه ی خودش قرار گرفته باشه که رسالتش گسترش حجم اون کوره باشه . این گوی وقتی منفجر میشه اصلاً مشخص نیست که تکه تکه هاش به کدوم سمت می‌ره ولی اگر کلیت اون توپ و کوره ی قالب رو ، عموم در نظر بگیریم و اون کوره محدوده ی وسعت ، سعادت و کمالِ مجموعه باشه ، به هر روی این بلوغ و تکاملِ منجر به رستگاری و استقلال حاصل میشه ولی  نکته اینه که میتونیم شخصیتِ انقلابی یک مجموعه رو حدس بزنیم ، ولیکن شخصیت فرد رو نمیتونیم ، حتی با عمیق نگریِ متمرکز بر مبنای رفتار اون شخص تشخیص بدیم چراکه هر لحظه ممکنه به سویی متفاوت حرکت کنه و اما ویژگی واحدی بین همه مشترکه و اون بی تاب و کنش پذیر بودنه تمامی اشخاصه که از هر پنجره ای می‌خوان واردِ جریانِ فعال تحولی بشن ، بخصوص در اوضاعی که مجموعه دچار تورم و رکود های گوناگون از جمله مواقعی که مجموعه با انهدام فکری ، به هر دلیل مواجه باشه . اگر مقصود زمینه های صنعتی باشه غالبأ انسان ها تو محیط های کاری و بستر هایی در اون باب با هم آشنا میشن و اگر فرهنگی باشه در بستر های رسانه ای تا با نظریات همدیگر آشنا بشن و از حضور مجربین ، متخصصین و رهبران بهره‌مند بشن ولی گاهی دقیقاً معلوم نیست که به قصد چه هدفِ واحدی یک جریان عظیمِ از تحولگرایانی هوشمند شکل میگیره ولی از مهمترین تدابیر می‌تونه ایجاد بستری به جهت گفتگو میان اعضاء باشه ، امکانی برابر تا همگان بتونن گفتار و پاسخ داشته باشند . اگر بخوایم شخصیت افراد رو حدس بزنیم به قوه ای فراتر از « تعقل » که مهمترین قُوای فکری تلقی میشه حاجتمندیم ! قوایی که می‌تونه توفان ها ، سیل ها و زلزله هایی که هزاران سال بعد محتمله اتفاق بی افته رو پیش‌بینی کُنه و چونانکه بهش دسترسی نداشته باشیم ، باورمندم استفاده از ظرفیت تعقل تمام اعضاء مجموعه ، میشه تنها راه برای اینکه بتونیم رفتارِ یکایک اشخاص رو پیش‌بینی کنیم و احتمالاً دیگه به جهت اینکه عدالت رو برجای بیاریم نیازی به گفت‌وگو میان اعضاء نیست ، چراکه در واقع این عدالت زمانی برقرار میشه که تمام اعضاء با هم گفتگو داشته باشند و اما مادامی که این مهم میسر نباشه حتی نمی‌تونیم بر مبنای نظر بر مجموعه ی افرادِ اطراف خودمون دیگرانی که در مجموعه هستند رو بشناسیم ، چه رسد به تأمل درباره ایشان و تصمیم گیری مبنی بر قضاوت ایشان ! ولی تو همین اوضاع هم میشه با گرایش به سمت فعالیت هایی که به خلق تمدن منتهی میشه ، ناظرین رو از مسئولیت قضاوت نسبت به خودمون معاف کنیم و اما پرشمار مطالبی که در طول مسیر منتشر میشه ، قصد بر ایجاد این تغییر درونِ وجود انسانها داره ، چراکه انقلابی بودن رو صفاتی لازمه که خیلیاشون رو در وجود تمدسازان نمیشه دید و بالعکس . به عنوان مثال شخصیت انقلابی ریسک پذیری و خطرپذیری زیادی داره ولی تمدن ساز نسبت به اهدافی مطمئن استواره ، البته نباید فراموش کنیم که ایندو هم در وجودمون و هم در مجموعه با هم اُخت هستند و اما چه زمانی کدوم و بیشتر پررنگه نکته ی بسیار مهمیه .

از ایوب در کتاب عهد عتیق نقل شده که « از شهر آباد نعره میزنند » ، همانا تمام اینان به جهت شهر آباد است .