با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون
هالووین 🎃
در شهری نوعی بیماری شیوه پیدا کرد و موجب شد هیچ شخصی نتونه از خونه بیرون بیاد . پس از مدتی ساحران و جادوگران درمانی برای این مریضی پیدا کردند که مشروط به این بود که فرد تا زمانی که کار نکنه از ابتلا به مرض در امانه و اما اگر شروع بکار و فعالیت کنه ، اثر طلسم از بین میره و مدتی گذشتو خیلیها متوجه شدن این از خوده مرض بدتره و حکیمی که از شهر میگذشت گفت به حرف من گوش کنید تا مرض و درمانِ بدتر از مرض را از بین ببرید ، ابتدا در خلوت خویش آتشی برافروزید تا گرم شوید ، هرآنچه کتابت شده ، نزدتان کتاب است را یک یوم بخوانید و پنج یوم کار کنید ، هرکار که بشود ، روز هفتم آنچه در شش روز گذشته بوده را بگویید و سپس تفریح کنید ، چونانکه مرضی هیچ در وجودتان نبود ، از خلوت بیرون شوید جفت خویش را دریافته بر هم مقرب شوید . شماری به پیروی از سخن حکیم آتش ها برافروختند و همانا یکایک گفته ها را برجای می آوردند ، دیوان رفته و طلسم ها محو میگردید و دیگر ابتلا به مرضی نبُود ، مگر برای ایشان که خود را تقدیس نداشتند و در هر دو بلا و یا به یکی از آنان گرفتار میشدند .