با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

دوران پیش از ازدواجِ جُفت ها و توصیه به افراد مجردِ سَخت استوار 

در مطالب گذشته به مواردی که از باورم بسیار مهمه یادآور شده بودیم ، از جمله اینکه چطور جُفتی که مناسبمون هست رو از بین پرشمار انسانها تشخیص بدیم و نه به خودمون و نه به اون شخص با تصمیمِ ناصحیح خیانت و ظلم نکنیم . اینها همه یه طرف ولی یه موضوع مهم اینه که خیلی مواقع ما تو شرایط و اوضاعی قرار میگیریم که « به جهت اهداف و مقاصدی برانگیخته شدیم و حتی اگر گاهی بسیار نسبت به پیمودنِ اون مسیر مشتاق نباشیم و خستگی گَه گاه سراغمون بیاد ، باز هم رسیدن به اون مقاصد رو بسیار مهم و لازم میدونیم » ، بنابراین می‌خوایم تمام وجودمون رو صرف اون مسیر کنیم و تنها معطوفِ اون موضوع باشیم ، اینا بدیهیه ، غیر قابل اجتناب و نه فقط موجه بلکه مورد تحسین ولی ما گاهاً به مواردی که کمکمون می‌کنه و موافقِ رشدمونه بی توجه هستیم . رابطه ی دوستانه ی صمیمی بین افراد موجب میشه که بخشی وسیع از وجودمون متوجه و معطوفه اون رابطه باشه ، اگر درس میخونیم احیاناً تمرکزمون رو از بین می‌بره و حتی ممکنه باعث بشه به سببِ غوطه ور شدنِ عمیق در رابطه و اشتیاقِ فراوان از تحصیل منصرف بشیم و درکنارِ جفتمون بودن رو مهمترین و تنها موضوع مهم برشماریم . درباره ی کار کردن و پرشمار فعالیت های گوناگون نیز اینچونین است و مهم نیست پسر یا دختر باشیم ولی دو تا چیزه که خیلی خیلی مهمه ، بلکه سه نکته ؛

اگر ایجاد و تداومِ رابطه موجب بشه از فعالیتی دارایِ ارجحیت که معطوفش هستیم بازبمونیم و اختلالی به این منظور به روند تحصیلی و علمی و فعالیتِ کاریمون وارد بشه ، قطعاً ناصحیحه و چرا باید اون رابطه رو از بین ببریم ؟ چون این در حقیقت به کَم خِرَدی و ضعیف بودنِ جفتمون برمیگرده که نه فقط به جهتِ ادامه‌ی اون فعالیت تقویتمون نمیکنه بلکه از اون بازمیداره . و آیا اینچونین جُفتی مناسب و شایسته هست ؟! درسته ، شاید بتونه خودش رو نسبت به مسیر صحیح تغییر و تطبیق بده ولی اگر غیر از این باشه ، فراموش نکنیم که حتی اگر اون شخص رو بیشتر از خودمون دوست داشته باشیم ، این خیانت و ظلمی به هر دو جانبه ! بنابراین هرچند تمام دانایی و ثروت دنیا در اختیارمون باشه ولی جُفت و خانواده ای نباشه که در کنارشون از زندگی لذت ببریم ، در بلند مدت غیر از پوچی و اندوه چیزی نصیبمون نمیشه ولی باز هم به دلیل مطرح بودنِ یه استدلال بسیار مهم ، فعالیتِ تحصیلی ، علمی و در زمینه های کسب و کار در ارجحیته و اون استدلال اینچونین صادقِ : اگر جُفت ما نسبت به مهمترین فعالیت ما و نسبت به فعالیتی که در ادامه ی رابطه موجبِ استحکام و زیبایی و به درستی و نیکی جاری شدنِ رابطه میشه ، بی توجه باشه و براش به حدودی که باید تلاش نکنه بلکه مانع و مخلش باشه ، پس اون جفتی مناسب نیست و اگر به تبعیت و موافقت برخیزه ، این شخص به شایستگی جفتی مناسبه که در ادامه منتهی به موفقیتِ فردی در زمینه ی مختص و تداومِ به نحو احسنِ رابطه میشه ! از باور بنده این کلامی متکی بر عشق ، منطق و عقله .

اما اگر مشکلاتی اینچونینی و به این حدود مطرح نبود ولی بلوغی حتی به جهتِ ایجاد و آغازِ رابطه لازم باشه ، حتماً باید پیش از رابطه ی دوستی ساده به اون بلوغ برسیم و تأسف باره اگر بخوایم با دیگران به اون بلوغ برسیم و موردِ تحسینه اگر خودمون « به واسطه ی مطالعه ی تجربیات دیگران » به اون بلوغ برسیم و ذهنمون به منظورِ رابطه داشتن رشد کافی رو داشته باشه » . البته منظور این نیست به جهت هر دوستیِ ساده سخت بگیریم ، مقصود زمانیه که اگر عمیقاً بنگریم ، در واقع می‌خوایم وارد رابطه ی بشیم که احساساتی خاص مطرحه و صورتِ بلند مدت و عمیق بودنش نیز مبرهنه ! 

حال که دریافته باشیم شخص مناسب و شایسته چه شخصیه ، چه حدود بلوغ لازمه ، گاهی باز هم سخت میگیریم ، چراکه نگرانیم از اون فعالیتِ دارای ارجحیت بازداشته بشیم و وارد جریانی غیر قابل پیش‌بینی بشیم ، این عقیده و استراتژی از یک جهت درسته و از صد جهت نامعلوم و احیاناً اشتباه ، چراکه از یک جهت ما میدونیم که وارد جریانی غیر قابل پیش‌بینی شدن ، نتایجی نامعلوم رو حادث میشه ولی آیا مطمئناً اینطور میشه ؟! و چرا از صد جهت نامعلوم و احیاناً اشتباه ، چراکه ما نسبت به ثمرات مطلوبی که از پی رابطه ایجاد میشه رو در نظر نمی‌گیریم . بنابراین نکته ی بسیار مهم و توصیه به افراد مُجردِ ( تنها ) سخت استوار اینه که چرا اطمینان دارید که ایجاد رابطه مانعِ فعالیت هایی دارای ارجحیت میشه ؟! شاید دقیقاً بالعکسشه و شاید بالعکسش و اینها همه به « رعایت اصول و سلسله مراتب » بازمیگرده ، بلوغ و اینکه اصلاً می‌خوایم چه کار مهمی انجامی بدیم که باز هم یادآور میشم در مطالب گذشته در باب بسیار مذکور شده . 

یک توصیه بسیار مهم باقی میمونه ، اغلب والدین با بسیاری از تصمیمات ما مخالف هستند ! این طبیعتِ ماجراست ، حکمته موضوعه چراکه قطعاً والدین دوست ندارند فردی که بسیار بهش علاقه مند هستند ، ازشون اندکی دور بشه ولی آیا رستگاری و نیک‌بختیه اون فرد مهمتر نیست ؟! چرا ولی آیا فردی که نمیتونه متکی به تصمیمه خودش باشه ، به بلوغ رسیده تا با شخصی دیگه وارد یک رابطه ی مستقل بشه ؟! پس اینها همه به هم مرتبطه ولی از همه مهمتر به خودمون برمیگرده .

بازهم توصیه ای مهم ؛ هیچ گاه با شخصی که دوست دارش نیستیم و بهش علاقه مند نیستیم حتی وارد رابطه ی دوستانه و صمیمیه ساده هم نشیم ، حتی اگر بخاطر خوشنودیِ والدینمون و یا به توصیه ی اونها می‌خوایم این کارو انجام بدیم ، چراکه قطعاً در بلند مدت نه تنها خودمون بلکه اونها و فردی دیگه هم شدیداً دچار مشکلات و سختی‌های فراوان و میشه ! دانایی و ثروت حُسن محسوب میشه ولی وجودش برتر از رابطه ای مستحکم بین دو فردِ بالغ و قدرتمند که میتونن به تمام خواستاهشون برسن تلقی نمیشه . 

با آرزوی سلامتی و موفقیت برای تمام افرادی که به جهتِ استواری در مسیر نیکویی از آنچه موجبِ آسایش ، شادکامی و تقویت وجودی ، توانمندی و پیشرفتشون میشه ، هرچند با سختی می‌گذرند و خود را تحسین مینمایند ، با احترام بر جباران و سخت دلان و اندوه برای ایشان که سست در عهد و بی صبر ، از عهدشان گذشته چراکه در این یوم به دیدار راه‌یافته پس به جهت یوم دیگر در تلاش را رها کردند و پس چه افرادی بودند که گفتند وی از جانمام عزیزتر و چون وی را در آسایش و خویش را بیتاب دریافته ، پس به جهت خویش رها داشته ، بالغ نگردیده ! اندوه برای ایشان که چون گفته شد بگذرید تا بُگذرد تا رستگار شَوید ، باز هم راهگشا نشدند !

 

یه استثناء نسبت به تمامی این افراد و اوضاع باقی میمونه ، افرادی که در حال جهاد های بزرگ و جنگ هستند ، همواره بنده معتقدم اگر ایشان تنها باشند ، رشادت و از خودگذشتگیِ افزوده بر کردار ایشان است ، چراکه قلب دیگری را بر خویش مشتاق نداشته با آنکه از سرانجام خویش ناآگاهند ، بنده جسارت دارم که بر چونین افراد کلامی داشته باشم ولی نظر خویش را بیان مینمایم . 


اشتباه والدین در خصوص ازدواج پسران و دختران

فلسفه ی ازدواج و روابط حرفه ای

مرموز

کتابت پیش از مزمور

امثال و بلوغ

دانلود نسخه ی کامل متنی ‌و صوتی مختص اندروید