با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

« خودکشی و ناجی » 

خودکشی به دلایل زیادی بوجود میاد ، احساس پوچی و حتی ترس و بدون اشاره به کلی موضوعات در رابطه با این مبحث میرم سراغ یه موضوعی که شاید بتونه نظرمون رو موقعی که تصمیم به خودکشی گرفتیم عوض کنه . ما گاهی اونقدر تنهاییم که واقعاً هیچکی نیست که اگر باشیم یا نباشیم براش فرقی داشته باشه و گاهی اونقدر احساس پوچی و ناراحتی تو وجودمونه که یک لحظه هم دوست نداریم نفس بکشیم . بدیهیه کلی توصیه های نصیحت گونه و امیدبخش مطرح میشه ولی من به یک نکته یادآور میشم ؛ اگر هیچکی نیست که وجودمون براش مهم باشه و بخصوص موقعی که اشخاصی هستن ، هرچند ازشون آزرده خاطر باشیم ، بجای خودکشی میشه یه تصمیم دیگه بگیریم ؛ بخاطر یه موجود دیگه جونمون رو فدا کنیم ! یک لحظه به سخترین و رنج آور ترین اوضاعی که میشه دچارش بود و حالِ خودمون تو وضعیت خوب بی اندیشیم ، خیلی سخته درسته ؟ آیا ما میتونیم برای دیگری یه کاری کنیم که از وضعی سختو طاغت فرسا نجات پیدا کنه ؟ عجیبه درسته ، ما تو اون لحظه که خودمون تو سخترین حال هستیم نمی‌تونیم به دیگری کمکی داشته باشیم ولی مگه تصمیم به خودکشی نیست ؟ بجای خودکشی بریم سراغ کمک به دیگری و جونمون رو تو اون مسیر بزاریم . این موضوع متکی به یه استدلاله که میگه اگر طعم سختی رو چشیدی و خیلی سخته ، پس اینو برای هیچکی دیگه هم نمی‌خوایم و باید یک نکته رو هم بهش جداً توجه داشته باشیم گاهی ما اون احوالی که به خودشکی رسوندمون با دلیل و استدلال و مواجه نسبت به روان و به واسطه ی گفتار خوب میشه گاهی اصلِ موضوع به فیزیکمون برمیگرده که باید پیش از هر تصمیمی به یه طبیب مراجعه داشته باشیم .