با یاد و تمنای یاری از یگانه پروردگار بیهمتا و (صمد) و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون
زندگی مملو از روابط گوناگونِ و بدون اشاره به نوعی رابطه به یک اصل مهم یادآور میشیم ؛ گاهی وفادار بودن ابتدایی ترین و بیشترین خواسته ی ما در رابطتست و اینرو چه در روابط کاری ، علمی و احساسی نمیتونیم پیدا کنیم ، ابتدا به خودمون رجوع کنیم که چقدر تونستیم خوب باشیم که ارجحیت اول در زندگی شخص مقابل باشیم ، نکته ی بسیار مهم دیگر اینه که توجه کنیم چقدر تناسب بینمون وجود داره گاهی در حین برتری دو فرد و مجموعه ، به دلیل عدم وجود تناسب ، عدم وفاداری بوجود میاد .
حالا یه وضعیت میانی رو در نظر بگیریم ، دو شخص یا مجموعه هستند که از جهاتی بسیار نسبت به هم تناسب دارند ولی اختلاف و اختلال هایی بینشون هست ، اینجا باید یکایک نکات مهم رو در نظر بگیریم ، بسنجیم و سپس ببینیم حالا دو جانب بر این متعهد میشن که به شرط اصلاح و بلوغ فکری و رفتاری نسبت به هم وفادار باشند یا نه ! بالعکسش هم میشه ، البته بنده اصلاً موافق این نیستم که خودِ خوبمون و نه شخصیت دارای عیب و نقصمون رو بخاطر سازگاری با دیگری تغییر بدیم چراکه ماندگار نیست ولی گاهی هست ما معطوف موضوعی هستیم و تمام تمرکز و تلاشمون به جهتش صرف میشه ، حالا یه شرایطی پیش میاد که به منظورِ هدفی غیر که در قالب رابطه ای تعریف میشه هم گرایش پیدا میکنیم ، اینجا یه نوع قرارداد مطرح میشه که اگر جانب موافق رو متعهد بر اون هدف دریافتیم پس به اون سبب نیز وجودمون رو اصلاح میکنیم و به بلوغ میرسیم .