با یاد و تمنای یاری از یگانه پروردگار بی‌همتا و (صمد) و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

تاریخ نگاریِ شیطانی بشریت - نقش رسانه و تعادل اقتصاد و لشکر 

مختصر شده ؛ 

اکثراً جنگ های بزرگ امپراطوری های بزرگ و خوشنامِ تاریخ رو بیاد داریم ولی توجهی نیست که ایشان صدها احتمال جنگ رو به صلح مبدل داشتند و این عامل به رفتار یکایک اعضاء مجموعه مربوط میشه . بسیاری مجموعه ها در ایام بشریت به سببِ دفاع از خویش در تله ی جنگ گیر افتادند و کلید معما حفظ تعادلی میان تمام جریانهای علمی و اقتصادی و نظام جنگی در مجموعه ها است و فراموش نکنیم که تغییر نه به سادگی و نه بدون صبر و استواری ، آیا حاصل میشه ؟ 

اگر نگاهی به طول ایام تاریخ داشته باشیم ، پرشمار اشخاص هستند که به واسطه ی جنگ ها و لشکرهای بزرگشون نامدار شدند . بسیاری از این شخصیت ها نزد اکثریت مردمان سرزمینشان مورد تحسین هستند و حتی از سوی اهالی دیگر مردمان نیز ستوده میشن . حالا اگر در این میان دوره هایی سلامت و رفاه بشر به واسطه ی تحولات و انقلاب های گوناگون علمی ، صنعتی و تجاری بشکل شگفت آوری رشد داشته ، بهشون خیلی کمتر توجه میشه ، گویی تاریخ نگاران هم بدون اینکه تحت تحمیل روایتگری باشند ، بیشتر گرایش دارند به جان گاوران و جنگ ها اشاره کنند و اگر مراجعی انواعی از وقایع رو جمع آوری کنند ، رجوع عموم بیشتر به جنگ های بزرگِ تا ایامی که مثلاً فلان افراد دارویی ساختند تا میلیون‌ها نفر از رنجِ بیماری های بسیار دردناکی در امان باشند .‌ شاید بپنداریم که توجهمون بخاطر هیجان انگیز بودنِ این نوع داستان‌هاست که جلب میشه ولی موضوع اینه که در بسیاری مواقع رأی مردم در زمان واقعه بیشتر معطوف و موافقِ جنگ گرایان بوده . به عنوان مثال اگر در سرزمینی سه فرد برجسته و صاحب نام باشند که یکی بیشتر به جهت گسترش دانش و فناوری ، دیگری به واسطه ی به توسعه ی صناعت و تجارت و دیگری در پی جمع آوری لشکریان فراوان باشه ، در اوضاعی نسبتاً معتدل که تهدید و خطری خاص مجموعه رو تحت تأثیر قرار نمیده و عموم خودشون بتونن انتخاب کنند که کدوم مسیر رو پی بگیرند ، بازهم میبینیم که بیشتر به سوی جنگ آوری گرایانده میشه ! و اما از مهمترین دلیل این انتخاب چیه ؟! بشریت در طول تاریخ انقدر مورد ظلم قرار گرفته که هرگاه شرایط رو به منظورِ قدرتمند شدن مهیا میبینه ، قطعاً اینرو ارجحیت قرار میده چراکه در ابتدا به این اندیشیده میشه که بتونیم از خودمون دفاع کنیم و مورد ستم نباشیم و استدلالی بسیار مهم در ذهن انسان غالب میشه ؛ هزاران دانایی و ثروت اگر بدون دفاع و نیرویی به منظورِ پشتیبانی نزد مردمان باشه ، به راحتی چپاول و غارت میشه چراکه تاریخ بسیاری اینرو بهمون ثابت کرده و قضاوتمون از پی مرور تجربیات شکل میگیره و معتقدم اینجاست که بشکلی اعجاب آور در تله ی شیطان گیر افتادیم و شاید دقیقاً همون کاری رو انجام میدیم که دیگران پیش از قدرت گرفتن انجام دادند ولی در این حین همون جنگ‌های ویرانگر شکل گرفته که بخاطر وقوع و وجودشون ما احساس ناامن بودن داریم و میخوایم قدرتمند باشیم ! و دقیقاً به جهت ایمن شدن از خطرات جنگ و غارت و ظلم ، خودمون ممکنه که موجب ایجاد جنگ بشیم و بعد هم کنترل همه چیز از دستمون در بره و در این تله گرفتار میشیم و شیطان نه فقط تاریخ رو روایت بلکه تاریخ رو میسازه مگر اینکه بتونیم تعادلی بسیار لازم رو حفظ کنیم که نه فقط در اون لشکریان کم اهمیت نیستند بلکه اینچونین امپراطوری ها صاحب مُصلح و پیشرفته ترینِ نیروهای جنگی هستند و از سرآمد ترین نشون های این حکومت و سلطنت ها مصالحه گر بودنشونِ ، اینکه صلح و سازندگی همیشه و باز هم همیشه در اولیت تصمیمات یکایک اعضاء مجموعه قرار داره و اکنون یک گره ی مهم ایجاد میشه که چطور به سببِ نگرانی حاصله از پی این اندیشه ی غالب که میبایست برای جلوگیری از اینکه مورد چپاول و ظلم قرار نگیریم ، ابتدا برای دفاع و جنگ مهیا نشیم ؟! چطور در این تله گیر نکنیم ! قطعاً پرتعداد رفتارهای یکایک اعضا مجموعه در این امر تأثیر داره ولی بازهم به شاخصه های رفتاریِ مهم اینچونین مجموعه‌ ها یادآور بشیم که همواره نسبت به عقاید مختلف ، هم گراییِ سازنده و نه ویرانگر ایجاد میشه و این بافه دقیقاً بخاطر همین حفظ تعادل ، هدفمند بودن و حفظ انتظامِ که به اون تله ی طغیان گری دچار نمیشه و بدون تردید به « همکاری و صبر و استواری » نیازه تا ارزش فعالیت کارگر و صانع ، عالم و دانشمند به همون اندازه برجای آورده و ستوده بشه که جنگاوران و لشکریان ، امتیازات به همان میزان اخذ بشه که برای همگان و به تناسب معین و قرار گرفته باشه سپس ثمره و اهمیت ایشان به همان اندازه بچشم میاد که ارزش کار دلاورانی که از جان بی دفاعان سرزمین ها پاسداری میدارند لهذا مراقب باشیم که اگر در طول تاریخ مواردی اینچونینی وجود داشته ، این انتخاب تاریخ نگار و ما به عنوان مخاطبِ که فقط جنگ های اون ایام رو بیاد داریم و چه بسا که « اتحاد درونی » و « مواجه ی همواره صلح گرایانه با جوانب خارجی » نیز در کنار بسیاری از اصل های موثر دیگر از مهمترین عوامل اون فتوحات بوده ، هرچند ما از اون ایام در کنار هزاران احتمال جنگ که به صلح مبدل شده ، فقط یک مورد جنگ رو یادآور باشیم .