با یاد و تمنای یاری از یگانه پروردگار بی‌همتا و (صمد) و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

تعریف هنر ، صنعت و اهمیت مراجعه به مراجع آشنایی با فنون و مهارتهای صنعتی

خلاصه مطلب ؛ 

تولید فقط بخشی از صنعتِ و مراحلی پیش از تولید هستند که خیلی مواقع همین خلاقیت هاست که موجب برتری چشمگیر میشه . 

در طی روند خلق و ساخت محصولات گوناگون ، چالشهایی مهم هستند که به فرآیند چگونگی تولید مربوط میشه و گاهی به بن‌بست میرسیم و میپنداریم راهی برای تولید نوعی محصول نیست و یا روشی به صرفه و مناسب وجود نداره ، با اینکه خیلی مواقع به سببِ عدمِ آشنایی با مهارتها ، ابزارها و متریال‌های گوناگون نمیتونیم از پس این چالش بر بیایم . 

مطلب کامل ؛ 

در ابتدا به یک نکته اشاره کنیم که صنعت به معنی کپی و یا منتاژ کردن نیست هرچند این موارد از بخشی از فرآیندهای صنعتی محسوب میشود و بالکل نکته ای که در این مطلب قصد اشاره و تأکید بر آن را دارم این است که خیلی مواقع تعریفی که از صنعت داریم درست برامون جا نَیُفتاده و زمانی که شروع به فعالیتِ تولیدی داشتیم ، گاهاً « تکرار روندی که در گذشته متداول بوده تا محصولی عرضه بشه رو به عنوان مفهومِ تمامِ صنعت تعریف میکنیم » . ولی اجازه بدید از زوایای دیگه ای این مقوله رو شرح بدیم و از تعریف هنر شروع کنیم . هرگاه که با استفاده از موارد موجودِ طبیعی و ساختگیِ پیرامون ، چه اینان به عنوان اشیاء و یا معنویات و علوم باشند ، به وسیله ی قوه ی تفکر ، موجودیتی نوین که اغلب کاربرد و خاصیتی داره خلق میشه ، هنری در ذهنمون پدید اومده . حالا اگر این ایده رو به مرحله ی اجرا برسونیم صنعتی رو پدید آوردیم . به بیانی دیگر هر تفکری که موجب خلق اثری معنوی و یا فیزیکی میشه ، هنر و صنعتِ و مسئله اینه که اون تفکر متعلق به شخص دیگری باشه یا توسط خودمون تداعی و تدوین شده . اگر مجموعه ی فرایندهایی که به ثمر رسیدن یک محصول منتهی میشه توسط شخصی دیگر کشف و خلق شده باشه ، تکرار این روند نزد ما فقط معطوفِ اون بخش از صنعتِ که به اصلاح تولید نام گرفته ولی اگر مقصودمون برتری در زمینه ی صنعت باشه ، طبیعتاً لازمه که تمام مراحل رشد و بلوغ رو بگذرونیم از جمله یادگیری مهارتها ، فنون و متد های گوناگون ، شناخت متریال‌ها و صنایع مختلف و پرشمار موارد دیگر حتی آشنایی با نیازهای متفاوتی که به تولید نوعی محصول سوقمون میده . حالا تمام اینها یک طرف ، موضوع مهم اینه که خیلی مواقع وقتی به عنوان صانع شروع بکار میکنیم ، به نوعی در تله ی تکرار روندهای پیشین گرفتار میشیم و نه اینکه مطلقاً این عمل ناصحیح تلقی بشه ولی موضوع اینه که نه تنها خلق شیوه ها و محصولات نوین باعث برتری مجموعه های بزرگ مثل کشور‌ها در میان دیگران میشه بلکه برای شخص خودمون هم از مهمترین عوامل موفقیت و برتری اینه که بتونیم محصولی نوین و کاربردی و یا شیوه ای بهتر برای تولید محصولات پیشین بیابیم و اینجاست که باید توجه داشته باشیم در حین شکل‌گیری خط تولید کارگاه و کارخانه ها و حتی در رابطه با صنایع خدماتی و غیر سخت‌افزاری ، چالشهایی گوناگون بوجود میاد ! مثلاً یک آهنگر نمیتونه با سرعتی که مدنظرشه قطعات رو بهم جوش بده و یا نوعی از فلز قابلیت جوش خوردن نداره و یا نرم‌افزار نویسی برای تهیه ی برنامه ای به تیمی تحقیقاتی نیاز داره که امکان ایجادش رو نداره و پرشمار موارد دیگر که باعث میشه از ادامه ی این شاخه از روند منصرف بشیم ! معتقدم اینجا ما فقط یک نقص و کمبود داریم و اون باور به اینه که برای انجام یکایک این فعالیت ها حتماً راه و طریقی هست پس کاری که لازمه انجام بدیم یافتنِ اون شیوست و شاید خیلی مواقع نقطه ی قوت صنعتگران بزرگ ، رعایت همین موارد باشه که در طول بلند مدت تفاوتش بسیار چشمگیر میشه .