با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون
« فیلسوفان آماتور و صاحب اثر بودن و برتری »
شناخت فلسفه های گوناگونِ طبیعت موجب میشه به واسطه ی الهام گرفتن از اینان که چگونگیِ روندِ برپایی و کارکرد عالم رو تبیین میکنه ، در عرصه های گوناگون خلق های نوین داشت و به نوعی صاحب اثر بود و اینچونین شاگردان به اساتید تبدیل میشوند .
به عنوان مثال فردی به پرواز ابر ها در آسمان مینگرد و چگونگیِ این فرایند را درک میکند و الهام گرفته از آن بالن میسازد . بنابراین شناخت هایی اینچونینیِ نسبت به طبیعت و شناختهایی که در قالب علم فلسفه تعریف میشه در حینِ فعالیت در زمینه های گوناگون اینان همه نقشِ مهمی تو روند برتریمون ایفا میکنن و منظور این نیست که فیلسوف بشیم بلکه توجه بیشتر و عمیقو حرفه ای به پیرامونمون هست و اینکه چطور بتونیم این نوع نگرش رو درونمون زنده کنیم دوتا لازمه ی ابتدایی داره ؛ وسیعتر مطالعه کنیم و به یک زمینه محدود نباشیم و بیشتر تو زمینه ای که حرفه و پیشمون محسوب میشه فعال باشیم و عشق ورزیدنمون به طبیعت اتوماتیک اینرو برامون به ثمر میاره ولی یک نکته هم هست که چطور عاشق طبیعت و همه چیزای خوبِ اطرافمون باشیم ؟ پاسخ واضحه باید بریم سمتش مثال یک نقاش میره تو طبیعت نقاشی میکنه یه زیست شناس میره تو جنگل به هرچیزی که میبینه بیشتر توجه میکنه و در کل هر فردی در رابطه با حرفه ی خودش بیشتر عمیق میشه و کنکاش میکنه در عین حال که به تمام آفرینشِ عالم هم توجه داره چون از نگاه سطحی به دیگر عرصه ها ما صاحب ایده ها و آثار گوناگون میشیم . مطالعه ی دایرهالمعارف ها خیلی میتونه بهمون کمک کنه و قطعاً برترین اثرات و محصولاتِ موفق تو جهان یک ویژگی خاص دارن که اون نوین بودنشونه .