Farsavand.ir

فارس آوند بستری است متعقل به عموم ؛ متخصصین ، رهبران ، صاحبان ایده ، طرح و دارایی های مختلف و گروه هایی با عقاید و اهداف گوناگون تا به یاری یکدیگر نسبت به رفع مشکل ها مواجه داشته و موجب بهره مندی از امکانات و داشته هایم گردد

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبران جوان به چه کتاب هایی احتیاج دارن» ثبت شده است

تمرکز در ایام انقلاب در باب رسانه ها

 

با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون 

« تمرکز در ایام انقلاب در باب رسانه ها »

در مقاطعی که مجموعه ها قصد انقلاب و اصلاح و تحول داشته باشند ؛ بسیار مهمه که نسبت به یک زمینه ی ارجح و دربرگیرنده متمرکز بود ، نه اینکه موضوعات و مشکلات گوناگون مطرح نشه و در خصوصش مباحثه نکنیم ولی باز هم تأکید دارم که « نسبت به ارجحِ دربرگیرنده متمرکز بود » ، بنده این موردِ رو که متناسب مجموعست مرتبط به رسانه های ارتباطی میدانم و نه به جهتِ منع بلکه به سببِ گسترش فضا و ایجادِ رسانه های ارتباطی به طریق های نوین ، فراهم شدنِ بستر هایی به منظورِ فعالیت پرشمار فعالین که صاحب ایده و راه حلهای گوناگون هستند ولی تو این مقطع که میشه گفت اکثراً نسبت به الزامِ انقلاب و تحولات عظیم موافقند و پذیرفتند ، کمترین نوعِ فعالیتی که درون رسانه ها مشاده میکنم فعالیت رهبرا هست .

همون‌طور که در گذشته یادآور شد تفاوتهایی بین خلق تمدن های نوین و انقلاب هست ولی یکی از وجوه مشترک بسیار مهم همین فعالیت رهبران هست که صداشون به گوش مردم برسه و مردم بتونن باهاشون در ارتباط باشد ؛ سرخورده نشن ، احساس بی فایدگی نداشته باشن ، فعالیت های فکریشون بی ثمر نباشه ولی یه نگاه به رسانه ها بندازیم و ببینیم غیر از چند رسانه ی خبری و تعدادی کانال های سرگرم کننده که پیگیرشون هستیم و چنتا رهبر میشناسیم که از طریق رسانه ها فعالیت داشته باشند ؟!

نقش ما چیه ؟ آیا تحول می‌خوایم یا از اوضاع راضی هستیم ؟

این خیلی موضوع ساده ایه که ما برای خلق تمدن و انقلاب و تحول ابتدا از همه به مباحثه احتیاج داریم که از طریق رسانه ها میشه این امکان رو فراهم کرد . خیلی افراد اطرافمون هستن که می‌دونن مشکلات چیا هستن و چطور و به چه طریقی میشه رفعش کنیم ولی چون بستر ندارن و بهشون توجه نمیشه میرن سراغ یه فعالیت دیگه بنابراین یا مشکلات مجموعه هیچ موقع رفع نمیشه یا انقدر روی هم جمع میشه تا یک مرتبه به انفجاری که شعاع تخریبش موجب آسیب و ویرانی برغ تمام مجموعه میشه منتهی میشه .

اصلاً ما توجه میکنیم که این رسانه های ارتباطی چه حدود تو سرنوشت مجموعه نقش داره ؟

۰۵ خرداد ۰۲ ، ۱۳:۲۷ ۰ نظر

استنباط از پی نظر بر کتاب الفبای فلسفه - نایجل واربرتون . بخش دوم

بخش دوم ؛

در بخش گذشته به این توجه شد که نظم در جهان چه نقشی دارد و در عصر نوین ساماندهی و دارای نظم و هدفمند بودن جریانات به واسطه ی رسانه های ارتباطی به طریقه ی مذکور چه تاثیری دارد .

 

توصیه مهم بر سخنوران و بخصوص رهبران برنا ؛

چه در بستر رسانه ها و در کل برای هر نوع بیان تاثیر برانگیز بر دیگران که وافراً رهبران برنا بسیار نسبت به آن حاجتمندند اصولی صدق میکند که بیان را نافذ و جاذب جلوه میدهد و بخصوص اینکه غالباً رهبران بسیار با فلسفه و حکمت سروکار دارند میبایست یادآور باشم که از بزرگترین ضعف های فلاسفه و حکیمان این است که نمی‌توانند منظورشان را به شیوه ای که برای عموم قابل فهم باشد بیان نمایند ، چراکه معمولاً مباحث و مطالبی که کمتر به آن موضوع اشاره می‌شود و یا کمتر موردِ کنکاش و عمیق نگری است ، در عین حال که بسیار مهم است از سوی ایشان به عنوان رهبر و یا فلاسفه بیان میگردد با اینکه نافذ و جاذب بودنِ کلام که لازمه ی موثر واقع شدنش است ارتباط مستقیمی دارد به همین بیان قابل تفهیم .

بدین سبب همکاریِ صاحب نظران با یکدیگر راهگشای بسیار مهمی محسوب میگردد تا موضوعات مهم به زبانی مناسب مطرح و موثر واقع گردد و این ضعف و نقص فلاسفه و حکیمان به عنوان رهبر و تعلیم دهنده و راهنما رفع گردد . در ادامه به فواید و عیوب تمثیل و متشابهات نیز اشاره میگردد .

 

تفاوت جهان ، دنیا عالم و عالمین ؛

جهان را میتوان مجموعه ای نام داد که بشریت بر آن فائق و کره ی زمین (عرض) بخشی از آن .

دنیا را میتوان به اصطلاح عالَمی که به زمان مرتبط و محصور است تعریف داشت . از هنگام تولد تا هنگام مرگ یک شخص ، عالمی که شخص دربرِ آن طولِ زندگانی اَش گنجانده می‌شود را دنیایِ وی میتوان تعریف داشت . 

عالم و عالمین ؛ برای تعریف عالَم شاید بهتر باشه ابتدا از عالمین یا عالمیان تعریفی داشت ؛ پیش از آن میبایست به نظریه ای اشاره داشت که بیانگرِ این است که جهان انتهایی دارد . اگر تعریف جهان مطابق تعریف ذکر شده باشد جهان بخشی از عالمی است که احتمالأ ما قادر به ثبت و یا فهم آن بوده ایم . بنابراین اگر جهان بخشی از عالمی باشد که ما قادر به فهم و مقیاس و اندازه گیری و تفهیمِ تمام این عالم نباشیم مجموعه ای از هرآنچه از طریق احساساتمان درمیابیم ، فرض و وصفش میداریم در وضعی که نسبت به تمامش فهمی باشد ما تنها توانسته ایم عالم را بشناسیم و از باور بنده اگر دارایی های شناختیه واقعی و قابل ثبت و نظریات و فرضیات و وصفیاتِ احتمالی و خیال پردازانه ی تمام اذهان بشریت درکنار هم جمع بشود بعید است تمام عالم قابل شناسایی باشد ولی با این فرض که عالم را شناخته ایم ، عالم نیز قسمتی است از عالمین یا همان عالمیان .

به پوچی رسیدن ؛ ژرف نگری در فلسفه همواره محتمل است با رسیدن به پوچی همراه باشد ولی همین فلسفه و حکمت است که خود بر این وضع نیز ناجی میگردد تا از آن دچارِ پوچی شدن رهایی دهنده باشد . بنابراین میبایست یادآور بود که این ژرف نگری ها به سببِ کسب شناخت های گوناگون است و چونانکه در شاخ و برگهایش مسابحة میشود آن ثمرات علمی و شناختی حاصل میگردد ، همان ارزشمندو گرانبها ترین ثروت هایِ بشر و البته که همانند سفر بر دلِ مغاکیست که درخششِ نوری طلایی و رنگارنگ که از بازتابیدنِ بر زَر و گوهر های بسیارِ درونش می‌تابد باشد و حکیمان و فلاسفه هرچه بیشتر بر اصول آگاهند در این مسیر برایشان همانند عصایشان تا مایه ی استواری .

نتیجه و پاداش ؛ عالم را نظر داشتن یک موضوع است ولی نیکوست که به تعادل بر کار بود همانا خردمندان یادآور میشوند ما نمی‌دانیم انتهای عالم و عالمی دگر چه باشد ولی در تلاشیم از تاریکی های دریا تا به دور ترین سیارات سفر کنیم و همین عزم سفر و در پی اش کوشا بودن کلید موفقیت محسوب میگردد چراکه دائماً مایه ی پیشرفت و خرسندی .


در ادامه...

مسئله شر و شک به قانون عدالت ؛

۲۳ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۳:۵۷ ۰ نظر