با یاد و تمنای یاری از پروردگار و تمام اهل درستی و نیکی و حق و عدالت با عقاید و آیین های گوناگون
« اشتباه گرفتن عوامل آسیب زای طبیعی با عوامل بشری »
در طول زندگی هر شخصی یه سری ادراکی از موضوعاتی وجود داره که عجایب و شگفتی محسوب میشه ! جالبه اشخاصی بزرگ و معتبر در طول تاریخ توی کتاب هاشون مثل زبور دیگران رو به تشریحش تشویق کردن و البته خیلی مواقع بازگو کردنش تاثیراتی غیر قابل پیش‌بینی داره و البته گاهی اگر یه تعدادی از این درکیات رو به زبون بیاریم ، احتمالاً دیگران میگن دیوونه هستیمو به این دلیل از بیانش اجتناب میشه .
در کل مقصود این نیست که به بیانش سوق داد یا به نگفتنش ولی یه موضوعه جالب و البته مهم مطرحه ؛ اشتباه گرفتن این موارد که غالباً از سویِ طبیعت سرچشمه میگیره و جانبی رو به عنوان عاملش نمی‌تونیم شناسایی و معرفی کنیم با عوامل بشری .
به عنوان مثال وقتی تو یه سرزمینی خشکسالی و بدنبالش قحطی میاد و به دانشمندا و بزرگا و مردمانش گفته میشه که اگر به فکر سد ساختن باشیدو فلان کارا رو انجام بدید و به سمت این هدفایی که مشخص شده در حرکت باشید ، طبیعت کمکتون می‌کنه و بارون میادو مشکلات بزرگ رفع میشه . مدتی بی اعتناء هستن تا وقتی که اهالیِ تعدادی از منطقه ها به انجام کارایی که تعیین شده مشغول میشن و دقیقاً تو اون منطقه ها بارون میاد و به شکل عجیبی گره های بزرگشون از بین می‌ره و این عجایب گاهی توی زندگی شخصیمون هم هست که همون اندازه که می‌تونه باعث بشه تا راه درست رو بیابیم ، می‌تونه سببِ گمراهی بشه و عاملی که باعث میشه نسبت به گمراهی ایمن بشیم شناخت و دانش و پژوهشه هرچه وسیعتره تا هم از محاسن این عجایب بهره‌مند باشیم و هم موجب گمراهیمون نشه . البته از یک نظرم میشه گفت به هرحال در طول زندگی با این پدیده ها مواجه میشیم که باز هم همون شناخت و علم و دانشه تا از گمراهی در امان باشیم . بنابراین در باب تمثیل میشه گفت که وقتی خشکسالی باشه فرقی نداره به واسطه ی درکِ عجایب به این نتیجه برسیم که باید سد بسازیمو آبِ دریاهارو تصفیه و به شهر ها برسونیم یا به واسطه ی طریق های شناختیه دیگه به این نتیجه برسیم و از هر نظر صحیحه و گاهی خشکسالی و قحطی به شکل های متداول نیست ولی در حقیقت با نگاهی عمیق متوجه میشیم از مهمترین دلایل وجود مشکلات و سختی های فراوونه . به عنوان مثال وقتی نبودِ نظم و ساماندهی تو یه مجموعه ای منجر به مشکلاتی بزرگ میشه که بنده طیِ فعالیتم به اهمیت راه‌اندازی رسانه های ارتباطی به طریقه ی مذکور بسیار پرداختم چراکه بنظرم در رابطه با رفع مشکلات و رسیدن به رفاه و آسایش و برای خلق تمدن های نوین موردی بسیار مهم تلقی میشه .